چنگیز؛ دلقک خندون!,,,

میونه ی چنگ و سنگ!,,, 

میون این همه خاک تو دنیا من عاشق سنگ شدم

کنده کاریِ رو صورتش، شکل شبنمه،

می بینمش ندارم چشم بستنش
اونم یک سره عشق بستنه
عشق دل‌ تنگو دل‌ شکستنه
مثه ساغر لاغر ساقی‌
امشب شب زده جا زده، پا نیست
منم باورم نمی‌شه، اگه
می توی ساغرم بریزه،
دیگه ساعتم سر رفته،
طاقت از من رفته...
تا منم من
تا منم من...
تا قدم بر میدارم
تا قلم دستمه
بهش ننویسم
 
بهشتم برم به جهنم
میرم ور دل شیطون، پسر عمم!
ربطم زمینه ولی‌ صبرم هواست
 
دستم نقره و مغزم طلاست
 
شخصاً پخته و رسما سوختم
تاجر پارچه‌ ی حرفم و دوختن!
 
یه عالم را رو علم دارم من
قلم دار و قلندرم. سر
می‌زنه زیاد غلط کار ازم،
فراری از دستم پرستارم هم!
 
اون شب برگشته میگه:
چرا بر عکس اکثریتی؟
چرا دلت می‌خواد اینجا بستری نشی‌؟
چرا حس داری، چرا گرسنه میشی‌؟
چرا اشکالی‌، چرا درست نمیشی‌؟
 
می خوام باشم همین جا... آخه هیچ جا نمی خوام برم!
فقط زندگی!,,,
 
اون روز رفیقم داشت می گفت:
زندگی‌ فراره بیفت دنبالش
جاده خدا نداره میان بر راهش.
دستم نقشه و یه مشت خودکاره،
هر کاری می‌کنم جلوش پشتکاره و پشتش هدفم.
اهل همونجام که رشده قدغن!
 
هه...

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+ تاريخ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 17:8 نويسنده SoRoUsH |